امروز روز شعر و ادبیات فارسیه و همین مناسبت جدیدترین سروده ام که دیروز سراییدم رو براتون می نویسم می خواهمت قبایی چون سبزه سبز رویان می خواهم چراغی چون شمس مژده گویان می خوانمت به باغی چون بلبل و پرستو یا با نوای عاشق یا با نوایی از نو از باغ پرشکوفه ،از دشت بی ملالی!!! یا کز سرای عاشق از فرط بی خیالی!!! چون شاعران مجنون سرایمت سرایی ای سر سرای عاشق سودای بی نشانی!!! لطفا نظرتون رو در مورد شعرم بگید

rohamhadian_official # وجدان نمیدونم کیا کجا بهم زدن یا چرا آدما انقده بد شدن انگار نه انگار یه وجدانیم هست که ازش انقد راحت میگذرن منم و یه دنیا زخم روی تنم واسه همه یه تابلوی قدغنم با یه فریادِ غرق توی سکوت تو خودم بی سروصدا میشکنم حال عجیبیه بارون و از پشت شیشه ی چشمای خودم هر روز میبینم چه حالی میشم وقتی بارون و از پشت شیشه چشمای خودم میشینم و میبینم ، میشکنم .